بسم الله الرحمن الرحیم
1. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): « إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثَةٍ صَدَقَةٍ جَارِیَةٍ وَ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ وَ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَه.»[1]
رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه مرد بمیرد عملش تمام مىشود و ارتباطش با دنیا قطع مىشود مگر سه عمل که قطعشدنى نیست:
1- صدقه جاریه (بناهاى خیریه مثل مسجد، مدرسه، بیمارستان و...)
2- علم و دانشى که مردم از آن بهره ببرند (کتابهاى علمى که بعد از او باقى بماند) 3- فرزند صالح و شایستهاى که بعد از او بماند و براى پدر طلب آمرزش کند.
1. قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: «تناکحوا تناسلوا تکثّروا فإنّی أباهی بکم الأمم یوم القیامة و لو بالسّقط.»[2]
رسول خدا (ص) فرمود: ازدواج کنید و فرزندان خود را افزایش دهید. روز قیامت من به شما مردم- حتّى به بچّه سقط شده- بر سایر امّتها افتخار مىکنم.
2. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «تَزَوَّجُوا الْأَبْکَارَ فَإِنَّهُنَّ أَطْیَبُ شَیْءٍ أَفْوَاهاً وَ أَدَرُّ شَیْءٍ أَخْلَافاً وَ أَفْتَحُ شَیْءٍ أَرْحَاماً أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ- یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ یَظَلُّ مُحْبَنْطِئاً عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ادْخُلِ الْجَنَّةَ فَیَقُولُ لَا حَتَّى یَدْخُلَ أَبَوَایَ قَبْلِی فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَکٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ایتِنِی بِأَبَوَیْهِ فَیَأْمُرُ بِهِمَا إِلَى الْجَنَّةِ فَیَقُولُ هَذَا بِفَضْلِ رَحْمَتِی لَک.»[3]
حضرت صادق (ع) فرمودند که رسول خدا (ص) فرمود: با دختران باکره ازدواج کنید. زیرا که دهانهاى ایشان از هر چیزى خوشبوتر است و پستانهاى ایشان از هر چیزى پرشیرتر و رحمهای ایشان از هر چیزى آمادهتر است. آیا ندانستهاید که من در روز قیامت بشما امتها مباهات و فخر میکنم حتى به جنین سقط شده، او بر در بهشت خشمناک میگردد بطورى که از خشم و دلتنگى شکمش ورم دارد، پس خداى عز و جل باو میفرماید که: داخل بهشت شو. عرض میکند: نمیشوم تا پدر و مادرم پیش از من داخل شوند بعد از آن خداى عز و جل بفرشته از فرشتگان میفرماید که: پدر و مادرش را بنزد من آورید. بعد از آنکه مىآیند امر میفرماید که: ایشان را بسوى بهشت برند، و بآن طفل میفرماید که: این بفضل رحمت و افزونى مهربانى منست از براى تو. ( بعضى لفظ این حدیث را که بخشمناک مذکور شد تفسیر بممتنع کردهاند و این امتناع امتناع طلب است نه سر کشى.)
3. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «تَزَوَّجُوا السَّوْدَاءَ الْوَلُودَ الْوَدُودَ وَ لَا تَتَزَوَّجُوا الْحَسْنَاءَ الْجَمِیلَةَ الْعَاقِرَ فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَوَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْوِلْدَانَ تَحْتَ عَرْشِ الرَّحْمَنِ یَسْتَغْفِرُونَ لِآبَائِهِمْ وَ یَحْضُنُهُمْ إِبْرَاهِیمُ (ع) وَ تُرَبِّیهِمْ سَارَةُ (س) فِی جَبَلٍ مِنْ مِسْکٍ وَ عَنْبَرٍ وَ زَعْفَرَان.»[4]
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: با زنان سیاه بچّه آور با مودّت ازدواج کنید، اما از ازدواج با زنان زیباى نازا، خوددارى کنید، زیرا من روز قیامت به خاطر زیادى شما، بر سایر امّتها
مباهات مىکنم، آیا نمىدانید کودکان در زیر عرش الهى براى پدران خود طلب آمرزش مىکنند؟ حضرت ابراهیم علیه السّلام آنان را نگهدارى، و «ساره علیها السّلام» آنان را در کوهى از مشک و عنبر و زعفران، تربیت مىنماید؟
4. عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى (ع) قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ (ص) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّه: ... قَال(ص): «... وَ لَمَوْلُودٌ مِنْ أُمَّتِی أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْس...»[5]
یک مولود از امّت من برایم بهتر است از آنچه خورشید بر او مىتابد.
5. عَنْ جَابِر عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): « مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یَتَّخِذَ أَهْلًا لَعَلَّ اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه»[6]
جابر بن یزید جعفى گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: چه چیز جلوگیر مؤمن شده که براى خود همسرى نمىگزیند، شاید فرزندى به او عنایت کند که روى زمین را بگفتن کلمه توحید «لا إله إلّا اللَّه» سنگین کند.
6. امام علی (ع): « تَزَوَّجُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: مَنْ کَانَ یُحِبُّ أَنْ یَسْتَنَّ بِسُنَّتِی فَلْیَتَزَوَّجْ فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِیَ التَّزْوِیجَ اطْلُبُوا الْوَلَدَ فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَم...»[7]
ازدواج کنید. پیغمبر (ص) فرمود: هر که خواهد از سنت من پیروى کند همسر گیرد که ازدواج از سنتهاى من است. در طلب فرزند باشید، من به عدد شما بر سایر ملل فزونى گیرم.
ادامه دارد....
[1] . بحارالأنوار ج : 2 ص : 22
[2] . جامع الاخبار/ 118 تفسیر ابی الفتوح 1/ 300 البحار 103/ 220 المحجة البیضاء 3/ 53
[3] . التوحید للصدوق، ص: 395
[4] . النوادر للراوندی، ص: 13
[5] . شیخ صدوق ، علل الشرائع، ج2، ص: 530
[6] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 382
[7] . تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 105