سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مازاد دانشت را که به برادر بی بهره از دانشت می رسانی، صدقه تو بر او به شمار می آید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
خانه | مدیریت | ایمیل من | شناسنامه| پارسی یار
انتظار
  • کل بازدیدها: 68276 بازدید

  • بازدید امروز: 0 بازدید

  • بازدید دیروز: 2 بازدید
  • نامه ای از طرف خدا
    ملیکا ( 89/3/24 ساعت 5:3 ع )

    سلام....


    تا حالا شده احساس تنهایی کنی.فکر کنی که هیچ کسی نیست که تورو بفهمه.آره حتما شده تو این مواقع سعی می کنی که چه حرکتی انجام بدی؟ خیلی از ماها می ریم پیش یکی از نزدیک ترین دوستانمون تا با درد و دل کردن با اون یه کم سبک بشیم.اما حتما باز هم برات این اتفاق افتاده که همون دوستت که از نظرت سنگ صبورته برای تو وقت نداشته باشه و باید به کارهای خودش برسه. اون وقت چی؟دیگه به نظرت کی هست؟ خب من اینجا می خوام یه دوست رو معرفی کنم که میلیون ها ساله که همه می شناسنش از بزرگ و کوچیک، پیر و جوون، زن و مرد،دوستی که همیشه برای همه ما وقت داره همیشه به فکر ماست همیشه خیر و صلاحمونو می خواد اما ما بی معرفتها خیلی وقتا از یاد می بریمش یا وقتی کارمون باهاش تموم شد دیگه تا مشکل بعدی سراغش نمی ریم. باز هم می ریم سراغ افراد دیگه اما اون باز هم پیش خودش می خنده و می گه عیب نداره باز هم هر موقع کارت گیر کرد بیا پیش من.تا حالا به این موضوع فکر کردی که این دوست عزیز که تنهای تنهای تنهاست دوست داره که تو هم بهش یه سری بزنی سرتو بگیری بالا بهش بگی سلام امروز فقط به خاطر خودت اومدم، اومدم که بهت بگم چقدر دوست دارم .ازت تشکر کنم که اینقدر به فکر منی و شرمندم که من اون طور که تو می خوای به فکرت نیستم.می دونم به من حتی به اندازه یک قطره هم نیاز نداری ولی باز هم شرمندم که برات بنده بدی بودم.اگه خوب گوش کنید داره یه صدایی می یاد که میگه((یکی اون بالاست که مارو دوست داره))


     


    نامه ای از طرف خدا


    امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی، اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: "سلام"، اما تو خیلی مشغول بودی، یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی، بعد دیدمت که از جا پریدی، خیال کردم می خواهی چیزی به من بگویی، اما تو
    به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.
    تمام روز با صبوری منتظرت بودم، با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی، متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی، شاید چون خجالت می کشیدی، سرت را به سوی من خم نکردی!!!
    تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری، بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی، نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را جلوی آن می گذرانی، در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری، باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!
    موقع خواب، فکر می کنم خیلی خسته بودی، بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی، نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی، اما اشکالی ندارد، آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!
    هنگامی که به خواب رفتی، صورتت را که خسته تکرار یکنواختی های روزمره بود، را عاشقانه لمس کردم، چقدر مشتاقم که
    به تو بگویم چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...
    احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام، من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی، حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی، من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم، منتظر یک سر تکان دادن، یک دعا، یک فکر یا گوشه ای از قلبت که به سوی من آید، خیلی سخت است که مکالمه ای یک طرفه داشته باشی، خوب، من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود، به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!
    آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟ اگر نه، عیبی ندارد، من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم، من هرگز دست نخواهم کشید...
     
    دوستت دارم، روز خوبی داشته باشی...
     
    دوست و دوستدارت: خدا


     


    خدایا


    ای وصـــالــت آرزوی عـاشـقــــان       وی خیــالــت پیش روی عـا شقـان
     هـر کجـا کـردم نظـربــالا و پســـت     جـلوه ای ازروی زیبــای تو هســت
    خـرقـه پـوشـان محـو دیـدار تواند          باده نوشان مست دیدار تواند
    هـــم بـود در هــر دلـی مــاوای تو        هــم بـود در هـر سـری سـودای تو
    حـرفـی از اسـرار عشقــم یـــاد ده       هــم بســوزان هـم مـرا بـر بــاد ده




  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================
  • من از خدا خواستم.... خدا گفت : نه
    ملیکا ( 89/3/15 ساعت 1:3 ص )

    *من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید*
    خدا گفت : نه
    آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی.
    *من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد*
    خدا گفت : نه
    روح تو کامل است . بدن تو موقتی است.
    من از خدا خواستم به من شکیبائی دهد*
    خدا گفت : نه
    شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. شکیبائی دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است.
    من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد*
    خدا گفت : نه من به تو برکت می دهم خوشبختی به خودت بستگی دارد
    من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد*
    خدا گفت : نه
    درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد.
    من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد*
    خدا گفت : نه
    تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی
    .
    من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید*
    خدا گفت : نه
    من به تو زندگی می بخشم تا تو از هم? آن چیزها لذت ببری
    من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم*
    خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتی امروز روز تو خواهد بود آن را هدر نده.
    داوری نکن تا داوری نشوی . آنچه را رخ می دهد درک کن و برکت خواهی یافت*
    و من مضطرب و دل نگران به تو گفتم که پر از تشویشم چه شود آخر کار و تو گفتی آرام که خدا هست کریم پاسخی نرم و لطیف که به من داد یک آرامش شیرین و عجیب



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================
  • دل خوش از آنیم که حج میرویم
    ملیکا ( 88/11/17 ساعت 10:26 ص )

    دل خوش از آنیم که حج میرویم
     غافل از آنیم که کج میرویم
    کعبه به دیدار خدا میرویم  
    او که همینجاست کجا میرویم
    حج بخدا جز به دل پاک نیست
    شستن غم از دل غمناک نیست
    دین که به تسبیح و سر وریش نیست
    هرکه علی گفت که درویش نیست
    صبح به صبح در پی مکر و فریب
    شب همه شب گریه و امن یجیب



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================
  • ادامه بهره وری از دنیا پس از مرگ(قسمت اول)
    ملیکا ( 87/12/25 ساعت 5:0 ع )

    بسم الله الرحمن الرحیم

     

     

    1. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): « إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثَةٍ صَدَقَةٍ جَارِیَةٍ وَ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ وَ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَه‏.»[1]

    رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه مرد بمیرد عملش تمام مى‏شود و ارتباطش با دنیا قطع مى‏شود مگر سه عمل که قطع‏شدنى نیست:

    1- صدقه جاریه (بناهاى خیریه مثل مسجد، مدرسه، بیمارستان و...)

     2- علم و دانشى که مردم از آن بهره ببرند (کتابهاى علمى که بعد از او باقى بماند) 3- فرزند صالح و شایسته‏اى که بعد از او بماند و براى پدر طلب آمرزش کند.

     

    ترغیب به ازدیاد نسل

    1. قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: «تناکحوا تناسلوا تکثّروا فإنّی أباهی بکم الأمم یوم القیامة و لو بالسّقط.»[2]

    رسول خدا (ص) فرمود: ازدواج کنید و فرزندان خود را افزایش دهید. روز قیامت من به شما مردم- حتّى به بچّه سقط شده- بر سایر امّتها افتخار مى‏کنم.

    2. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «تَزَوَّجُوا الْأَبْکَارَ فَإِنَّهُنَّ أَطْیَبُ شَیْ‏ءٍ أَفْوَاهاً وَ أَدَرُّ شَیْ‏ءٍ أَخْلَافاً وَ أَفْتَحُ شَیْ‏ءٍ أَرْحَاماً أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ- یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ یَظَلُّ مُحْبَنْطِئاً عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ادْخُلِ الْجَنَّةَ فَیَقُولُ لَا حَتَّى یَدْخُلَ أَبَوَایَ قَبْلِی فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَکٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ایتِنِی بِأَبَوَیْهِ فَیَأْمُرُ بِهِمَا إِلَى الْجَنَّةِ فَیَقُولُ هَذَا بِفَضْلِ رَحْمَتِی لَک‏.»[3]

    حضرت صادق (ع) فرمودند که رسول خدا (ص) فرمود: با دختران باکره ازدواج کنید. زیرا که دهانهاى ایشان از هر چیزى خوشبوتر است و پستانهاى ایشان از هر چیزى پرشیرتر و رحم‌های ایشان از هر چیزى آماده‌تر است. آیا ندانسته‏اید که من در روز قیامت بشما امتها مباهات و فخر میکنم حتى به جنین سقط شده، او بر در بهشت خشمناک میگردد بطورى که از خشم و دلتنگى شکمش ورم دارد، پس خداى عز و جل باو میفرماید که: داخل بهشت شو. عرض میکند: نمیشوم تا پدر و مادرم پیش از من داخل شوند بعد از آن خداى عز و جل بفرشته از فرشتگان میفرماید که: پدر و مادرش را بنزد من آورید. بعد از آنکه مى‏آیند امر میفرماید که: ایشان را بسوى بهشت برند، و بآن طفل میفرماید که: این بفضل رحمت و افزونى مهربانى منست از براى تو. ( بعضى لفظ این حدیث را که بخشمناک مذکور شد تفسیر بممتنع کرده‏اند و این امتناع امتناع طلب است نه سر کشى.)

     

    3.  قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «تَزَوَّجُوا السَّوْدَاءَ الْوَلُودَ الْوَدُودَ وَ لَا تَتَزَوَّجُوا الْحَسْنَاءَ الْجَمِیلَةَ الْعَاقِرَ فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَوَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْوِلْدَانَ تَحْتَ عَرْشِ الرَّحْمَنِ یَسْتَغْفِرُونَ لِآبَائِهِمْ وَ یَحْضُنُهُمْ إِبْرَاهِیمُ (ع) وَ تُرَبِّیهِمْ سَارَةُ (س) فِی جَبَلٍ مِنْ مِسْکٍ وَ عَنْبَرٍ وَ زَعْفَرَان‏.»[4]

    رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: با زنان سیاه بچّه آور با مودّت ازدواج کنید، اما از ازدواج با زنان زیباى نازا، خوددارى کنید، زیرا من روز قیامت به خاطر زیادى شما، بر سایر امّتها                       

    مباهات مى‏کنم، آیا نمى‏دانید کودکان در زیر عرش الهى براى پدران خود طلب آمرزش مى‏کنند؟ حضرت ابراهیم علیه السّلام آنان را نگهدارى، و «ساره علیها السّلام» آنان را در کوهى از مشک و عنبر و زعفران، تربیت مى‏نماید؟

     

    4. عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى (ع) قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ (ص) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّه: ... قَال‏(ص): «... وَ لَمَوْلُودٌ مِنْ أُمَّتِی أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْس‏...»[5]

    یک مولود از امّت من برایم بهتر است از آنچه خورشید بر او مى‏تابد.

     

    5. عَنْ جَابِر عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): « مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یَتَّخِذَ أَهْلًا لَعَلَّ اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏»[6]

    جابر بن یزید جعفى گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: چه چیز جلوگیر مؤمن شده که براى خود همسرى نمى‏گزیند، شاید فرزندى به او عنایت کند که روى زمین را بگفتن کلمه توحید «لا إله إلّا اللَّه» سنگین کند.

     

    6. امام علی (ع): « تَزَوَّجُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: مَنْ کَانَ یُحِبُّ أَنْ یَسْتَنَّ بِسُنَّتِی فَلْیَتَزَوَّجْ فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِیَ التَّزْوِیجَ اطْلُبُوا الْوَلَدَ فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَم‏...»[7]

    ازدواج کنید. پیغمبر (ص) فرمود: هر که خواهد از سنت من پیروى کند همسر گیرد که ازدواج از سنتهاى من است. در طلب فرزند باشید، من به عدد شما بر سایر ملل فزونى گیرم‏.

    ادامه دارد....



    [1] . بحارالأنوار ج : 2 ص : 22

    [2] . جامع الاخبار/ 118 تفسیر ابی الفتوح 1/ 300 البحار 103/ 220 المحجة البیضاء 3/ 53

    [3] . التوحید للصدوق، ص: 395

    [4] . النوادر للراوندی، ص: 13

    [5] .  شیخ صدوق ، علل الشرائع، ج‏2، ص: 530

    [6] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 382

    [7] . تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 105



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================
  • غدیر خم
    ملیکا ( 87/9/26 ساعت 11:20 ع )

    علی در عرش اعلی بی نظیر است

                                                علی بر عالم و آدم امیر است

    به عشق نام مولا می نویسم

                                               چه عیدی بهتر از عید غدیر است

    عید غدیر بر تمام شیعیانان جهان مبارک باد.



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نامه ای از طرف خدا
    من از خدا خواستم.... خدا گفت : نه
    دل خوش از آنیم که حج میرویم
    ادامه بهره وری از دنیا پس از مرگ(قسمت اول)
    غدیر خم
    [عناوین آرشیوشده]

    =============================================================